شیطونیا ناز گلکم
وای دخترکم میخوام بگم از شیطونیات خیلی بلایی مگه اجازه می دی ما چیزی بخوریم همش دستات رو میکنی تو بشقاب غذا یا کاسه ی ماست بابایی انقدر قربون صدقت میره که نگو همش باید دنبالت بیام اخه چند قدم خودت تنهایی راه میری میترسم بخوری زمین با دستای کوچولوت از دیوار مبل پشتی هر چی جلوت باشرو میگیری و راه میری وقتی میری سمت تلفن دیگه نمیشه جدات کرد انقدر تلفونو دوست داری زنگ میزنم به مامانی تو باهاش نیم ساعت صحبت میکنی همش داد میزنی دد .دادا با لبات هم یه صداهای قشنگی از خودت در میاری که هم دل من ضف میره برات هم مامانی انقدر پشت تلفن جیغ جیغ میکنی که خاله و دایی هم باهات صحبت میکنن اوناهم ان...
نویسنده :
مامان سیما
15:36