یه روز خوبه دیگه خونه مامان فاطی
نازداره مامان در حاله بازی با اسباب بازیهای دایی امیر محمد جون دایی جون بشین و نگاه کن فقط چه جوری بهت گل میزنم الهی قربونش برم مامان فاطی همیشه بهترین چیزارو برامون میپزه خیلییییییییییییی دوسش دارم مرسی مامان حلیم  ...
نویسنده :
مامان سیما
23:32
یادگاریییییییییی
آخه قربون این کج و کوله خوابیدنت بشم من شما عادت داریا همیشه اینجوری میخوابی مامانی اینجا رفته بودیم هایپر استار فکر کنم من و تو از هرچی اونجا بود یکی برداشتیم ...
نویسنده :
مامان سیما
16:24
شب یلدا
برنده شدن جیگر مامان تو مسابقه عکس نی نی ها
خوشگل ترین دختر دنیا ماله منه آینازم 22 آذر مسابقه عکس به گفته دوستم سورناز مامانه نفس جون تورو شرکت دادم گفتم حالا میزارم مطمعنن برنده میشه البته جایزش برام مهم نبود فقط میخواستم تو برنده بشی تا ازش عکس بندازمو بزارم توی وبلاگت یادگاری بمونه واما تو برنده شدی اون هم با بالاترین امتیاز و بازدید انقدر بچه ها زیر عکست پیغام گذاشته بودن که نگو نی نی های دیگرو که نگاه میکردم هیچ کدومشون اندازه ی تو پیام نداشتن &...
نویسنده :
مامان سیما
14:58
آیناز و بابای
اینارو یادم رفته بود بزارم الان اپلودشون کردم نفسهای من ...
نویسنده :
مامان سیما
14:52
یه چندتا عکس خوشکل
اولین خرمالو خوردن آیناز که زیادم خوشش نیومد مامانی این اولین سیب درستت بود که دادم دستت خودت بخوری آخه میترسیدم تو هم انقدر ذوق کرده بودی ...
نویسنده :
مامان سیما
16:01
آیناز خانوم در حال تماشای تلویزیون
نمیدونم مامانی تو چرا برنامه کودکو دوست نداری ام پیام بازرگانی رو انقد دوست داری خودت ببین چطوری نگاه میکنی ...
نویسنده :
مامان سیما
15:25
باغ زعفرونه دایی صادق
آینازم تو چقدر بلایی دختر امروز جمعه رفتیم باغ دایی تا کمکش زعفرون بچینیم خیلی خوش گذشت دایی اتیش درست کرد سیب زمینی کباب کردیم همه دور هم تو باغ صبحانه خوردیم تو اصلا یک جا بند نمی شدی میدویدی اینوراونور ورجک. روز خوبی بود ممنون دایی جونم بعد هم اومدیم خونه با هم پاکشون کردیم من بودم بابایی دایی مامانی دایی و خاله خندیدیمو کار کردیم البته بیشتر خوش گذروندیم ...
نویسنده :
مامان سیما
19:48