همدان رفتن آیناز کوچولو
مامانی اینجا با دایی حسن و خاله طاهره و خاله سمانه صد البته مامان فاطمه اینها رفتیم همدان خیلی کیف داد گنجینه رفتیم تو هم که عشق آب بیرون نمیومدی آبشار هم داشت جای قشنگی بود شب هم رفتیم خونه عمه خدیجه عمه بابا رسول همه چی از خودمون بردیم با کمک پسر عمه مجید آتیش درست کردیمو جوجه کباب کردیم صبح هم رفتیم غار علیصدر اما چون میخواستیم برگردیم بلیطش ساعت 7 شب بود داخل غار نرفتیم توی ماشین با خاله سمانه خیلی خندیدیم مسافرت وتی تو هستی خیلی خیلییییییییییییییییی خوش میگذره دست دارم نفسسسسسسسسسسسسس &nbs...
نویسنده :
مامان سیما
13:44
عکسات با دایی جون
با مامان جون فاطمه اینا رفته بودیم پارک عطر یاس 92/12/9 پارک عطر یاس 93/5/4 ...
نویسنده :
مامان سیما
13:27
مامانی تو خیلی خوشگلیا
اینم عکس ازلالای شما جیگر
اینجا فقط 5ماهت بود اینجا 6 ماهت بود عزیزم اینج 8 ماهت شده بود اینجا10 ماهت بود نازنینم اینجا هم دخترمن چند روز مونده بود تا جشن 1سالگیش ...
نویسنده :
مامان سیما
13:20
روز فراموش نشدنی
در انتظار جوجه بابا پز آیناز در حال باز کردن سن یچ و این هم بلال که عشق منه ...
نویسنده :
مامان سیما
23:19
اولین شاتوت حیاط
م امانی اولین شاتوت حیاط که در اومد نوبرونه بود مامانی فاطمه داد به شما ...
نویسنده :
مامان سیما
23:5
آیناز خوشگل با مامانی فاطمه
چه روز خوبی بود چقدر بیرون با هم گشتیم دایی امیر محمد و خاله شیواهم بودن ذرت مکزیکی خوردیم چقدر مامانی و اذیت کردی بغل من نمیومدی که همش میخواستی بغل مامانی باشی مامانم خیلی مهربونه توهم خیلی زود اینو فهمیدیا شیطون مامان میبینی چجوری از ما فرار میکنی که بغلت نکنیم فسقلی من اینجا خیلی خسته شده بودی زود خودتو انداختی رو بالش ...
نویسنده :
مامان سیما
14:54