اولین مروارید آینا
آیناز جونم یک ماهی میشه لثه هات ورم کرده از 17 تیر
همش دعا میکنم زود دندونات بیاد بیرون تا کمتر درد بکشی
چند روزه طب و بیرون روی داری
اما امروز دقیقا 17 مرداد اولین مروارید آینازو نیش زد
مامانی داشت با لیوان بهت آب میداد
یه دفعه صدای خیلی قشنگی اومد
مامانم گفت مبارکه بچم دندونش نیش زده
من و بابایی تو شوک بودیم از خوشحالی گریم گرفته بود
اومدم لیوانو از مامانی گرفتم خودم بهت آب دادم
تو دوباره با دندونت به لیوان زدی همون روز با بابایی رفتیم
وسایل آش دندونیتو گرفتیم بابایی هم برای اولین مرواریدت
یه سه چرخه خرید البته خودت انتخاب کردی
وقتی گفتم مامانی چی میخوای برات بگیریم
همش تو بغلم خودتو مینداختی سمته سه چرخه
دیدم از اون خوشت اومده بابا سوارت کرد
خیلی ذوق میکردی همه تورو نگاه میکردن برات خریدیم
حالا مگه پیاده می شدی بزاریم تو ماشین چند دور باهاش زدی
اخر سر هم چقدر گریه کردی تا پیاده شدی
چون میخواستیم بعد ازظهرش اش بپزیم باید میرفتیم خونه مامانی