قشنگترین دختر دنیا
نفسم
انقدر بابایی بوست کرد تا دستتو گذاشتی روی چشمات ( بابایی بزار بخوابم دیگه خستم میدونی من چه راه سختیو طی کردم نمی دونی که) ...
نویسنده :
مامان سیما
10:50
دوست داشتنیه من وقتی از بیمارستان برگشتیم خونه مامانی فاطمه
10روزگی آیناز نازم بیمارستان امام زمان
کوچولوی من چند روز بعد از بدنیا اومدنت زردیت خیلی بالا رفت دکترت گفت چون 8ماهه هستی و...
نویسنده :
مامان سیما
13:23
دخمل بابا
اولین عکس دخمل خوشگلم با بابایی و دایی امیر محمد ...
نویسنده :
مامان سیما
15:17
آش شب شیش
اگر تو نبودی جهان بی خنده های تو معنی نداشت
امروز قشنگترین لحظه زندگیمو تجربه کردم در اغوش گرفتنت چه شیرین بود همه دردهامو فراموش کردم فرشته ی مامان تو چقدر کوچولویی امروز اینازم بدنیا اومد فرشته ی کوچولوی من با اومدنش زندگی مارو شیرین کرد وقتی بدنیا اومدی بابا کنار ما بود با اومدنت از خوشحالی فقط گری میکرد اینم اولین عکست عزیز دل مامان... &nbs...
نویسنده :
مامان سیما
20:42
سیزده بدر هورررررررررااااااااااااااا
این سیزده بدر برای من طعم خاصی داشت اینجا شما تو دل مامان بودی انقدر خوشحال بودم که نی نی دارم 3ماهم بود بخاطر من مامانینا بیرون نرفتن زنگ زدیم به دایی صادق اونا هم اومدن ازصبح زود تو حیاط بودیم حتی صبحانه هم که املت خوشمزه دایی بود تو حیاط خوردیم ناهار هم دایی با رسول برامون کباب زدن برای عصرونه هم یه آش معرکه مامان فاطی گذاشت اون سیزده بدر هیچوقت از یادمون نمیره مخصوصا از یاد من و بابا رسول ...
نویسنده :
مامان سیما
12:48
قبل از بدنیا اومدن آیناز
توی این عکسا تو هنوز بدنیا نیومده بودی مامانی البته توی شکمه مامان بودی اینجا بابا برامون گوسفند گرفته بود محمد اقا شوهر خاله هم داره امادش میکنه که من و تو بخوریمش ببین چه برفی اومده توی بهمن ماه آینازم توی شکمم 2 ماهش بود انقدر توی نعمت قشنگ خدا برای سلامتی تو دعا کردم ماشینه بابا کامل رفته بود توی برف دایی داره به منو تو برف پرتاب می کنه البته به شوخیا ...
نویسنده :
مامان سیما
14:25